
می باید قیچی اش کنیم
وگرنه،
تو را و مرا می کشد.
***
آن سوی روزهای دوری و تنهایی
با بوسیدن لبان تو احساس می کنم
نامه یی عاشقانه را
در صندوق ِ پست ِ قرمزی انداخته ام.
***
هر مرد که پس از من ببوسدت
بر لبانت ،
تاکستانی خواهد یافت
که من کاشته ام.
***
چشمانت کارناوال آتش بازی ست!
یک روزدر هر سال
برای تماشایش می روم
و باقی روزهایم را
وقف خاموش کردن آتشی می کنم
که زیر پوستم شعله می کشد.
***
آه ! ای کاش ،
روزی از خوی خرگوشی رها شوی و بدانی
که من صیاد تو نیستم،
عاشق توام.
______________
نزار قباني، شاعر سوري
۵ نظر:
salam, mer30, kheilie Nazaar ghabani ro dust daaram....mozhdeh
ایشان اشعار بهتری هم دارند!
...
كه من كاشته ام
...
بعضی از شعرهای ایشان را کسی به نام احمد نخجوانی دکلمه کرده. این جا می تونید بشنوید:
http://il.youtube.com/user/alirezagharavi
قشنگ بود اما عربیش کجاست؟
ارسال یک نظر