دوست من دیدنش آسان نبود

دوست من دیدنش آسان نبود
پنجره اش رو به خیابان نبود

دوست من منظره ی بسته اش
طارمی پر گل ایوان نبود

چهره گشائی که به چاه محاق
چهره گری هاش نمایان نبود

طرح زمینی بزنم دوست را
دوست من هیچ جز انسان نبود

من پی دریوزه ی جسمم اگر
او پی دریوزگی جان نبود

دامنه ای داشت پر از آبشار
منتظر رحمت باران نبود

بد خبران آنچه از او گفته اند
با دل خوش باورمان آن نبود

دوست من با دل طوفانی اش
جز پی آرامش طوفان نبود

دوست من نکته آغاز هاست
دوست من نقطه پایان نبود

با چه دریغی بسرایم از او
او که خود از خویش پشیمان نبود
________
محمد علی بهمنی

ارسال و به اشتراگ گذاری در: Facebookفیس بوک | Balatarinبالاترین | Donbalehدنباله | Twitterتویتر | GBuzzگوگل بازز
Related Posts with Thumbnails