با قدم هاي من راه مي رود
مردي که دستانش را
در جيب باراني اش جا گذاشته
چشمانش را پشت قاب يک عينک
به هر کس که ميرسد سر تکان مي دهد
هرگاه با نام کوچک من صدايش ميزنند
بر مي گردد
و هميشه پشت در
يادش مي افتد کليد را در جيب باراني من
جا گذاشته
و مرا در خيابان...
_______
فرياد شيري
۲ نظر:
doost daram kheili in she'ro
kheiliam esm darama gofte basham!!!
ارسال یک نظر